عامهپسندی، در قامت یک رذیلت، از توهین ها تلخ به کسیست که خودش را روشنفکر میخواند. روشنفکر خودش را برتر از آن میداند که توسط عامه درک شود. آدرونو هم این مفهوم را با لیبرالیسم صنعتی و صنعت فرهنگ فرموله میکند و پسندِ عامه را، کنترل شده توسط حکومت معرفی میکند. کنترل عامه، با کنترل فرهنگ راحتتر است و حکومت ها با فراپروپاگاندا و هدایت افکار، فرهنگ عامه و جامعه را کنترل میکند.
اینها میخواهد درست باشد، میخواهد نباشد؛ بیان از آن موقعها برای من نماد آن جامعه نخبگانی» بوده. جامعه اهل قلم. از قرار معلوم چراغ بیان کمفروغ شده، زرد شده، اما همچنان، بیان، بیان است؛ و بازگشت بیانی، به بیان!
(هایزنبرگ برای من نماد همهچیز تمام بودن یک شخصیت علمیست. هایزنبرگ از نسل دانشمند-متفلسفین آلمانیست. همان ها که علم آمیخته به فلسفه را خواندند و پیش بردند و جهان را به الگوگیری از خود وادار کردند. هایزنبرگ شاید فیلسوف-دانشمندترینشان بوده باشد. و متفکرترینشان. پیانیستی چیرهدست، موسیقیخوانی قابلاحترام، ادبیاتخواندهای پیشرو و . . چهکسی بهتر از هایزنبرگ؟)
درباره این سایت